اراد جون مامان و بابااراد جون مامان و بابا، تا این لحظه: 10 سال و 8 ماه و 16 روز سن داره

نی نی دوست داشتنیه مامان و بابا

وقتی تو بیای

                                قشنگ ترین صدای زندگی تپش قلب توست

نه ماهت شد مامان 😃😃😃😃😃

سلام جيگر مامان دورت بگردم كه اينقدر شيرين شدي قربون ماما گفتنت بشم دنبال مامان چهار دست و پا ميدويي  عشقم  اين روزا رو با حضورت برام جزو بهترين روزاي عمرم كردي خيلي دوستت دارم مادر جون عشق داييتيااااا سيامك راه ميره دنبالش گريه ميكني عاشق مامان شيريني بابا رضا رو نگفتم واسه اون كه همش ضعف ميري همه دوستت دارن زندگيمونو گرم كردي گل مامان ارادم نه ماهگيتم تموم شد وارد ده ماهگي شدي چه زود گذشتااااااا توام چه زود داري بزرگ ميشي دوازدهم تولدم بود مامان بيست و سه سالگيم پر شد پير شديم رفت ماماني  اراد اين ماه كه بردمت قد و وزن قدت ٧٤ سانت بود و وزنت ٩ كيلو بود  مامانم  شما ميوه خيلي دوست داري بستني خيل...
26 ارديبهشت 1393

پسر خوشگلم هشت ماه گذشت 💋💋💋💋

سلام ماماني خسته شدم از دستت اخه چقدر تو شيطوني اينقدر درگيرت شدم وقت ندارم بيام به وبلاگت سر بزنم پسر گلم دور سرت بگردم قربون اون چيس گفتنت بشم ددددد كردنت برم خيلي شيرين شدي قبل عيد وقتي شش ماهت كامل شد و وارد هفت شدي دندون در اووردي واست اش دندوني درست كرديم راستي پسر نازم از سبك بودن قدمت خونه خريديم قبل عيد اومديم خونه ي خودمون تو هشت ماهگيتم دندون دوم رو در اووردي ميخندي خيلي ناز ميشي موش كوچولوي من خلاصه اينكه مامان شيرين وبابا علي و دايي سيامك دارن ميرن من خيلي ناراحتم دارم تنها ميشم 😔😔😔😔 اما تا تورو ميبينم همه چي يادم ميره عشقمييييي خوردنيه من😋😋😋😋 راستي امروز روز مادره امسالم اولين ساليه كهمن مادر شدم خيلي خوشحالم با باباجون رفتيد و...
31 فروردين 1393

چهارماهگيه اراد جونممم

سلام پسر خوشگلمممم عاشقتمم ماماني هرروز شيطونتر ميشي عاشق شيطناتم مامان از بالا سرت كه رد ميشممم دست وپا ميزني بلندت كنم واسه خودت غلت ميزني دستاتو ميخوريي دورت بگردم من مادر منو نميبيني گريه ميكني الهي فدات شم اصلا تو يه دونه اييي هرچي بگم كم گفتم ازت ماماني اين ماه دير رسيدم بيام وبلاگتو به روز كنم اخه مهمون داشتم بعدش واكسن تو بود بعدشم سرماي شديد خورده بودي ماماني حالت ده روزي خيلي بد بود تازه الان تونستم. بيام وبلاگتو سر بزنم ديشبم تولد تارا خانم بوديم واسش اشپزخونه خريده بوديم شب يلدا هم بود خيلي خوش گذشت كلي ام عكس انداختيم اين باباتم كه لب تابو درست نميكنه عكساتو بذاريممم خلاصه اينكه به من وقت نميدي سر بخارونم چه برسه به كاراي ديگه...
1 دی 1392

رشد پسري

پسرم همونطور كه گفتم رفتيم پيش دكتر براي معاينه ٣ ماهگي قد شما اراد خان: ٦٣ سانت بود اقاي دكتر گفت بالاتر از حد نرمال ماشالله قد بلندي ماماني وزن شما: ٦كيلو٦٠٠ گرم با لباس دور سرتم :٤٠ سانت بود ماماني تو ديگه مردي شدي جغجغه ات رو خودت ميگيري دستت واسه ماماني قهقهه ميزني دلت زود به زود واسه ماماني تنگ ميشه حسابي از اون بچه ننه ها شدي كه نگو دورت بگردم راستي ماماني امروز شايد بريم شمال اين ميشه ٤ مين مسافرتت دوستاي حسود بابايي به بابا گفتن چه خبره اراد ٣ ماهشه اين ٤ مسافرتشه من كه به حرف مردم اهميت نميدم تازه بابا علي نميدونه اون بفهمه دوباره ميخواد غر غراشو شروع كنه بوس واسه تو پسر خوشگل مامانيييي
29 آبان 1392

سه ماهه شدی مامانی

سلام دلبرممممم دورت بگردم مامانی عاشقتم مخصوصا وقتی بهم میخندی واااااااااااااییییییییییییی پسری روزای با تو بودن چه روزای خوبیه اینقدر سرم گرمه نمیرسم بیام تو وبلاگت سر بزنم برات بنویسم اقا اراد منو بابایی واست نذر کرده بودیم غذا بدیم محرمیه واسه سلامتیه تو واسه همین روز تاسوعا قیمه نذری دادیم خیلی ام خوشمزه شده بود مامانی عاشقتم الان یه کوچولو سرما داری بهت استامینیفون دادم لالا کردی که منم یه ذره به کارام برسم مامانی هنوز وقت نکردم ببرمت چکاب سه ماهگی فردا میبرمت میام جدول رشدتو کامل میکنم تغییرات اراد :پسرم قشنگ گردن گرفته دمر میخوابی یه ببری داری خیلی دوسش داری واست میرقصه شعر میخونه توام هی دست وپا میزنی بگیریش مامان...
24 آبان 1392

واكسن دو ماهگي

سلام ماماني فدات بشم من كه شدي همه چيز من ميخوابي دلم برات تنگ ميشه هي ميخوام زودتر بيدارت كنم هي ور ميرم باهات توام بلند بيدار ميشي جيغ ميزني بابايي هم به من ميگه مگه كرم داري بچه خوابيده بيدارش ميكني خلاصه خودم كلافه ميشم با يه مصيبتي ميخوابونمت امروز رفتم واكسن دو ماهگيتو زدم البته يه روز زودتر زدم در اصل فردا ميشه دوماهت هيييي پسري چه زود گذشت تو چه زود داري بزرگ ميشي به سرعت برق و باد هيييي روزگار ماهم مادر شديم رفت چه زود مامان شدم من بيرون ميريم همه فكر ميكنن تو پسر ماماني هستي منم خواهرش بعد ميگم بابا اين پسره منه همه ميگن چه زود مامان شدي همه بهم ميگن مامان كوچولو نفس مامان شدي ولي عشق بابايي داري تا بابا رضا ميادااا همچين بهش مي...
20 مهر 1392

چهل روزگيه پسري

سلام جيگر تويي كه تمام جونم شدي نفسم ديروز چهل روزگيت بود رفتيم خونه ي مامان شيرين رفتيم حموم غسل كرديم اومديم توام كه از دل درد امونمونو بريدي همش جيغ ميزني فدات شم ماماني قربونت برم خيلي درگيرم دير به دير ميرسم بيام امروزم كه داره واسه عمه ندا خواستگار مياد پسرم ميريم مهموني فدات شم من برم اماده شم گلم بوس بوس
1 مهر 1392

يك ماهگي گل پسرم

سلام پسرم ماشالله روز به روز داري خوشگلتر ميشي شبيه من ميشي سعي كن همش به خودم بري هلو بشي عشقم امروز يك ماهت تموم شد پسري چه زود ميگذره ولي كاملا مامانيووووو ارههههه اره پسرم تو اين يه ماه خيلي خسته شدم چون خيلي دل درد داري شب ساعت ٧:٣٠-٨ از خواب بيدار ميشي تا خود صبح گريه ميكني ساعت ٦ صبح كه ميشه انگاري اب ريختن رو اتيش تو هم خوابت ميبره تا فردا ساعت ٧ دوباره شروع ميكني كاملا سيستم زندگي رو بهم زدي امروز منو بابايي با تو ساعت ٦ خوابيديم تا ساعت ٢ ظهر كه بيدار شديم تازه ساعت ٢:٤٥ صبحانه خورديم ساعت ٦:٣٠ ناهار خورديم و ساعت ١١ شب شام خورديم اين شده برنامه ي ما الانم دارم به زور ميخوابونمت ولي تو چشات از منم بازتره قندعسلم راستي داشت يادم م...
21 شهريور 1392

اراد مامان مرد شد

سلام پسر مامان خوشگل مامان عسل مامان به سلامتی امروز بردیم مردت کردیم اومدیم مرررررررررررررد پسرم امروز شما 22 روزت شد منو مامان شیرین و با بابا علی بردیمت ختنه ات کردیم دیگه واسه خودت مردی شدی قند عسل مامان مامان شیرین و بابا علی اولین کادوی ختنه کردنت رو دادن یه پلاک و ان یکاد واست خریدن دومیشم بابا رضا عصری از سرکار اومد خریده بود یه پلاک چهار قل با زنجیرش خلاصه پسری امروز طلا بارون شدی عشقم مامان فدات شمخیلی دردداشتی الانم بیهوش شدی دکتر واست استامینیفون داده بهت دادم خوردی از ساعت 6 بیهوش شدی بمیرم واست وقتی بیدار میشی اینقدر درد داری ولی خوب میشی مامان الان بردیمت بهتر بود چون هرچی بزرگتر میشدی دردشو بیشتر متوجه میشد...
12 شهريور 1392