اراد جون مامان و بابااراد جون مامان و بابا، تا این لحظه: 10 سال و 9 ماه و 8 روز سن داره

نی نی دوست داشتنیه مامان و بابا

چه جوری فهمیدم اومدی تو دلممممممم

1391/9/25 0:40
نویسنده : نازنین غلامی
157 بازدید
اشتراک گذاری

یه  چند روزی بود دلم خیلی درد میکرد بعد نزدیک موعد پری هم بود منم به خاله گلی گفتم علایممو خاله گلی گفت نینی داری

من گفتم نههههه ١ روز مونده به موعد ساعت ٨:٣٠ صبح خاله گلی زنگید بابایی هم بغل من خواب بود گفت

 همین الان برو بیبی جک بذار منم نمیخواستم بابایی بفهمه گفت کی بود گفتم دوستم گلی یه کار خصوصی داشت

بابایی هم اونروز تا ساعت ٩ خوابیده بود بلندم نمیشد اخر اینقده غر زدم که بلند شد گفت تو امروز مشکوک میزنی میخوای چیکار کنی گفتم هیچی برو دیرت شده

تا بالاخره بابات رضایت داد ساعت ٩:٣٠ از خونه رفت تا پاشو گذاشت منم دوییدم تو دستشویی حالا از ساعت ٨ صبحم دستشویی نرفته بودم  منتظر بودم تا با ادرار صبحگاهی بذارم

خلاصه گذاشتموووووو یهو دیدمممممممممممم بله همون موقع ٢ خط افتاد

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

گلی
25 آذر 91 0:42
نازی میمیرم واسه بی بی چم دو خط! حافظ سر صبحی رو حال کردی!!!!