اینم اولی چشم روشنییییییی
امروز رفته بود خونه ی مامان مریم (مادربزرگم) همه اونجا جمع بودن
همه که فهمیدن اومدییییییییییییی هیچ خاله الناز و عمو امیر (عموی خودمو میگماا تو که عمو نداری) با فینگیلشون تارا خانم تشریف اووردن
چه جیگریه این تارا میخوای بخوریشاااااااااااا
یهویی منو صدا کردن یه جغجغه واست خریده بودن مامانی اینم اولین کادوت از فامیل منم کلی ذوق کردم تازههههههههههههه
دور از چشم تارا خانم دادناااااا اگه میدید که مجبور بدم به خودش تا صداش در نیاد
مامانی می بینی چقدر همه دوست دارن همه ی ما منتظرتیم بوسسسسسسسسسسسسسسس
اینم عکس جغجغه ات گوگولی مگولی مامان لپتو بکشم اخ چه حالی میدههههههههه واییییییی
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی