34 هفتگیه ارادییییییی
سلام مامانی خیلی روزای سختیه دارم دیوونه میشم اهههههههههههههه خسته شدم همش گرممه دارم میپزم همش در حال عرق ریختنم توام که ماشالله امونمو بریدی یه سره ارنج و زانو و......تو دنده هامه نمیذاری مامانی نفس بکشه از اونورم شما بزرگ شدی دل مامانی دیگه جا نداره هی فشار میاری به معده ی مامانی یه سره معده ام داره ترش میکنه خلاصه خیلی روزای بدیههههه منم که لوس همش بهونه میگیرم به بابایی غر میزنم راستی هفته ی پیشم رفتم دکتر بهم سونو نداد ببینمت فقط وزن و فشار مامانی رو گرفت ازمایش واسه بانک ناف نوشت گفت دوهفته دیگه برم پیشش خلاصه اینم از دکتر رفتن مااااااااااا راستی الانم 3 روزه ماه رمضون شروع شده من که نمیتونم روزه بگیرممم گل پ...
نویسنده :
نازنین غلامی
16:29